جدول جو
جدول جو

معنی ناز بالشک - جستجوی لغت در جدول جو

ناز بالشک
متکای کوچک داخل گهواره
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نازبالش
تصویر نازبالش
بالشی که زیر سر می گذارند، بالش نرم
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
قسمی از متکای کوچک است. (فرهنگ نظام). بالش سر. (شمس اللغات). نازبالین. نوعی از تکیه. (آنندراج). بالش نرم. متکای پهن و نرم. بالش کوچکی که در زیر گوش گذارند. (ناظم الاطباء). مرفقه. مخده. مصدغه. وساده. (از منتهی الارب). بالش خرد. زیرگوشی. نهال. نهالی. بالشتک. بالشتو. بالشچه:
گه چوب آستان توام نازبالش است
گه خاک بارگاه توام نازبستر است.
اثیرالدین اخسیکتی.
در خاک و خون کشیده مرا ترک زاده ای
مژگان بنازبالش دل تکیه داده ای.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناز بالش
تصویر ناز بالش
بالش که در زیر سر نهند ناز بالین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناز بالین
تصویر ناز بالین
ناز بالش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازبالش
تصویر نازبالش
قسمی متکای کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازبالش
تصویر نازبالش
((لِ))
بالش، بالش نرم
فرهنگ فارسی معین
بالش، پشتی، کوسن
فرهنگ واژه مترادف متضاد